نشوند .
****************
مثل او که در کنار ساحل دریا نشسته به امواج دریا دل بسته من هم نشسته ام در کنار ساحل قلب تو و دل بستم به تو دل بستم به امواج خروشان عشق تو
****************
همیشه ، دور بودن به معنای فراموش کردن نیست ، گاهی فرصتی است برای دلتنگ شدن
****************
داند کسی غیر پروردگار که فردا چه بازی کند روزگار
****************
این بهار ، بهار نمیشود . . .
****************
چگونـه با جنون خود مـدارا میکنم هـر شب
میشنوم صدای عشق را از لا به لای نوازش های پر مهر تو
میشنوی صدای محبتم را از سوی بوسه های پر از عشق من
----------
گرچه او مرهم نشد بر زخم های قلب من
روی زخم کهنه ام مُشتی نمک پاشید و رفت
گریه هایش را درون بقچه ای پیچیده بود
وقت رفتن با لبی خندان مرا بوسید و رفت
---------
کوچه پس کوچه این شهر تو را می بوید
عطر خوش بوی تنت ناب تر از مُشک و گلاب
بوسه ای از لب شیرین تو شد سهم دلم
این غزل جای من امشب شده بد مست و خراب
----------
همدم تنهایی شب های من ، اشک است و بس
مرهم زخم دل تنهای من ، اشک است و بس
گر نمیبینی غمی اندر نگاه خسته ام
آنچه میشوید غم از چشمان من ، اشک است و بس